جوان آنلاین: راننده خودرو وقتی سر جای پارک حریف راننده دیگر نشد برای انتقام با اجیر کردن سه سارق با دستبرد به خانه طرف دعوا، ۸ میلیارد تومان پول و طلا سرقت کردند.
چند روز قبل مرد جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سارقان به اتهام سرقت از خانهاش شکایت کرد.
مرد جوان گفت: «من مهندس هستم و وضع مالیام خوب است. چند روز قبل برای انجام کاری از تهران خارج شدم تا اینکه ساعتی قبل به خانه برگشتم. قفل در خانهام شکسته شده بود که فهمیدم سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. وقتی وارد خانه شدم، تمامی وسایل خانه بههم ریخته بود و پس از بررسی متوجه شدم سارقان بیش از ۸ میلیارد طلا، سکه، پولهای خارجی و وسایل باارزش خانهام را سرقت کردهاند.»
سارقان حرفهای
با شکایت مرد جوان، مأموران به دستور بازپرس دادسرا برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. مأموران در بررسی خانه هیچ اثر انگشت و ردی از سارقان پیدا نکردند. در بررسی دوربینهای مداربسته هم مشخص شد سارقان چهار نفر بودند که با یک خودروی پژو با پلاک مخدوش وارد کوچه میشوند. سه نفر از سارقان که همگی نقاب داشتند وارد خانه میشوند و یک نفر هم داخل خودرو منتظر آنها میماند و زاغزنی میکند. مأموران دریافتند سارقان با نقشهای حساب شده دست به این سرقت زدهاند و به صورت حرفهای عمل کرده و هیچ سرنخی هم از خود به جا نگذاشتهاند.
عروسک مشکی
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات خود فیلم دوربین مداربسته را به شاکی نشان دادند. سارقان چهرهشان را پوشیده بودند و قابل شناسایی نبودند، اما شاکی وقتی با دقت به خودروی سارقان نگاه کرد عروسک مشکی داخل خودرو نظرش را جلب کرد. شاکی احتمال میداد که این عروسک را در جای دیگری دیده و برای او آشناست. وی در نهایت متوجه شد عروسک را داخل خودروی مرد جوانی دیده است که چند روز قبل از سرقت با او بهخاطر جای پارک درگیر شده بود.
پشیمانی از درگیری
وی به مأموران گفت: «چند روز قبل از سرقت خانهام در یکی از خیابانهای شمال تهران با مرد جوانی بهخاطر جای پارک مشاجره کردم. آن روز قصد پارک خودرویم را داشتم و حق تقدم هم با من بود، اما مرد جوانی با قلدری میخواست خودرویش را پارک کند. من خودرویم را پارک کردم و مرد پژوسوار هم عصبانی و از خودرویش پیاده شد تا با من درگیر شود. وقتی از خودرو پیاده شدم، مرد جوان با دیدن هیکل ورزشکارم ترسید و از درگیری با من پشیمان شد. همان زمان متوجه عروسک مشکی داخل خودرویش شدم که دندانهای قرمزی داشت. الان با توجه به جثه مرد پژوسوار و عروسک داخل خودرو احتمال میدهم یکی از سارقان خانهام همان مرد باشد.»
کینه شتری
با اطلاعاتی که شاکی در اختیار مأموران قرار داد، بررسیهای فنی آغاز شد و مأموران موفق شدند هویت مرد پژوسوار را به دست بیاورند. مأموران پلیس در تحقیقات بعدی متوجه شدند راننده سارقان از نظر جثه و قیافه شباهت زیادی با صاحب خودروی پژو دارد که چند روز قبل از حادثه با شاکی درگیر شده بود. بدین ترتیب متهم به نام تیمور تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران خیلی زود او را دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به سرقت از خانه شاکی با همدستی سه نفر از دوستانش اعتراف کرد.
تیمور در ادعایی گفت: «من سارق نیستم، اما آدم کینهای هستم و به قول دوستانم کینهام شتری است. روز حادثه با شاکی بهخاطر جای پارک درگیر شدم، اما وقتی فهمیدم او ورزشکار است و در درگیری با او کتک میخورم از درگیری صرفنظر کردم، ولی کینهاش را به دل و تصمیم گرفتم به روش دیگری از او انتقام بگیرم. به همین دلیل او را به صورت نامحسوس تعقیب کردم و آدرس خانهاش را به دست آوردم. به دنبال فرصتی بودم تا از او انتقام سختی بگیرم تا اینکه با یکی از دوستانم که سارق است، مشورت کردم تا از خانهاش سرقت کنم. از ظاهرش و محل زندگیاش معلوم بود وضع مالی خوبی دارد، به همین دلیل نقشه سرقت از خانهاش را همراه دوستم و دو نفر دیگر از دوستانش طراحی کردیم تا ضربهای به او بزنم. من شاکی را تحت نظر گرفتم تا اینکه فهمیدم به مسافرت رفته که همراه دوستانم به خانهاش رفتم و اموالش را سرقت کردم، اما فکر نمیکردم به این راحتی شناسایی و دستگیر شوم، چون نقشه ما حساب شده و حرفهای بود.»
متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. کارآگاهان در تلاشند همدستان متهم را بازداشت کنند.